داستانی شگفت
- بچه ارمنی که دستهای او فلج بود در روز تاسوعا با توسل به حضرت اباالفضل العباس شفا یافت .
روز تاسوعائی یکی از هیئتهای اصفهان میرود به محل جلفای اصفهان - که ارمنیها منزل دارند - یکی از عزادارها در کنار دیوار مشغول عزاداری و گریه و توسل به حضرت اباالفضل بوده ، ناگاه میبیند در خانهای باز شد و یک مرد ارمنی بیرون میآمد ، از وضع عزاداری و گریه مردم تعجب کرد ، سئوال کرد چه خبر است ؟ آن مرد عزادار میگوید : امروز تعلق دارد به باب الحوائج حضرت اباالفضل ، مرد ارمنی میگوید : من بچه پسری دارم دستهای او فلج است ، مرا راهنمایی کن من از حضرت اباالفضل شفای او را بگیرم ، آن مرد میگوید : امروز روز حضرت اباالفضل است . برو بچهات را بیاور و دستهایش را بمال به علم و پرچم آن بزرگوار ، او هم با عجله با حال گریه دستهای بچه را به علم میمالد و توسل پیدا میکند . منقلب میشود ، یکوقت مرد ارمنی نعره میزند و غش میکند ، مردم منقلب شدند که چه شد ، این مرد میگوید به مردم گفتم کاری به او نداشته باشید من میدانم چرا اینطور شد ، او را به حال آوردیم سؤال کردیم چه شد ؟ گفت : مگر نمیبینید بچهام دستهایش را بالا و پائین میآورد و شفا پیدا کرده . »2